خیلی از ما میدانیم که ایران با بهرهگیری از پنج هزار و ۸۰۰ کیلومتر مرز آبی، دسترسی به دریا در شمال و جنوب، و همچنین دسترسی به آبهای آزاد (اقیانوس هند)، کشوری مطرح در بین کشورهای دریایی به حساب میآید؛ کشوری که هفت استان مهم آن در کنار سواحل واقع شده و ۲۵۰ بندر کوچک و بزرگ دارد. این البته همهی ماجرا نیست. ایران امروز در بین کشورهای منطقه و جهان، از نیروی دریایی مقتدری هم برخوردار است که با حضور در آبهای بینالمللی، اقتدار خود را بیش از پیش به رخ جهانیان کشیده است. اما واقعیتی است اگر بگوییم پای خیلی از هموطنانمان به دریا باز نشده و بسیاری از آنها جز از طریق فیلم و عکس، دریا را از نزدیک ندیدهاند. این برای کشوری که یکسوم مرزهای آن را سواحل شکل دادهاند، تلخ و تأسفبار است.
این را هم شاید بدانید که پیشینیان ما در سرزمین ایران، چند هزار سال قبل از تولد حضرت مسیح، تسلطی چشمگیر بر آبها و دریاها داشتهاند و با کشتیهای خود به حملونقل و تجارت مشغول بودهاند. همانطور که مورخان نوشتهاند و در اسناد تاریخی هم آمده، این به دورانی برمیگردد که بشر هنوز موفق به ابداع خط نشده بود؛ که یکی از مهمترین دستاوردهای اوست. بعدها در روزگار هخامنشیان بود که سواحل جنوب کشور را خلیج فارس خواندند و با ظهور ساسانیان، نخستین بندر تجاری ایران در جنوب بوشهر و با نام سیراف شکل گرفت؛ بندری آباد و پررونق که محل داد و ستد تجار و بازرگانان بسیاری از شرق و غرب عالم در مسیر جادهی ابریشم شد، بهطوری که هزینهی یک شب اقامت در این بندر، برابر با هزینهی یک شب اقامت در بهترین هتل تهران امروزی بود.
لازم نیست یادآوری کنم که دریا در نزد ملیتهای مختلف آنقدر اهمیت دارد که سواحل اغلب کشورهای دنیا جزء پرجمعیتترین نقاط به شمار میآیند. بهعبارتی، بیش از ۸۰ درصد شهرهای بزرگ دنیا در کنار دریاها واقع شدهاند. یعنی از بیست شهر بزرگ جهان، تنها دو سه شهر دهلی، مکزیکوسیتی و پکن در مجاورت دریا بنا نشدهاند. حالا همین را با ایران خودمان مقایسه کنید که حدود یکسوم مرزهای آن آبی است اما همیشه خشکیمحور بوده است! خیلی از شهرهای ما شرایط آبوهوایی و اقلیمی برابر با برخی از شهرهای پرجمعیت کشورهای دیگر دارند ولی هیچوقت نگاهی توسعهای با رویکرد دریایی درخصوص آنها وجود نداشته، بهطوری که هیچکدام از بیست شهر پرجمعیت کشور، شهری بندری نیست!
اگر سخنان دبیر سابق شورای عالی مناطق آزاد درخصوص تمرکز جمعیت در شهرهای بندری را مبنای گزارش خود قرار دهیم، تنها دو درصد جمعیت کشورمان در سواحل زندگی میکنند و بخشهای پهناور و گستردهای از سواحل و بنادرمان خالی از جمعیت است. این نتیجه و پیامی جز نداشتن برنامهریزی و غفلت مدیران و دستاندرکاران از سرمایهای ملی به نام سواحل و بنادر با خود ندارد. شاید برخی گزارشها و تامل بعضی مدیران بر این حوزه باعث شده بود که توسعه سواحل مکران در دستور کار قانون برنامه ششم قرار بگیرد تا جمعیت یک و نیم میلیونی سواحل جنوبی کشور در خلیج فارس و دریای عمان را به پنج میلیون نفر برساند؛ طرح و هدفی که عملا پیشرفتی نداشته و حتی در مواردی روی کاغذ هم برای آن فکری صورت نگرفته است!
جالب است بدانید که برخی کشورها با آنکه هیچ راه دسترسی به دریا یا اقیانوس ندارند، اما درصدد تاسیس نیروی دریایی هستند. برای نمونه، اتیوپی، که از نظر جمعیتی با ایران برابر است، چند سال گذشته، قراردادی تجاری با سودان امضا کرد تا بر اساس آن بتواند از طریق بزرگترین بندر تجاری این کشور ـــ بندر «بورسودان» ـــ به اهداف خود دست یابد. یا کشوری مثل مغولستان که نه دریا دارد و نه به اقیانوسی دسترسی پیدا میکند، صاحب نیروی دریایی است! آن هم با یک کشتی یدککش اهدایی از سوی روسیه، که هفت نفر خدمه دارد، اما از عجایب اینکه هیچکدامشان شناکردن هم بلد نیستند!
بهحتم عمدهدلیل غفلت و دوری ما از دریا، نبود فرهنگسازی است. این غفلت در تمامیِ لایههای اجتماعی ما رسوخ کرده و حتی میتوان گفت در آن نهادینه شده است. هیچکدام از اقشار و نسلهای مختلف ما در دهههای گذشته، چنانکه باید، آشنایی مختصری با دریا نداشتهاند و از اهمیت سواحل و بنادر و نقش مهم آن در همهی حوزهها، از اقتصاد و سیاست و اجتماع گرفته تا فرهنگ و ورزش و گردشگری و پزشکی حتی ـــ آگاهانه یا ناآگاهانه ـــ غافل ماندهاند! خیلی ساده است؛ بیش از ۹۰ درصد صادرات و واردات ما از طریق بنادر صورت میگیرد؛ پس از نظر اقتصادی، اهمیت موقعیت سوقالجیشی کشور و قرارگرفتن آن در مسیر ترانزیتی شمال ـــ جنوب و اتصال به کشورهای آسیای میانه و کریدورهای آن حوالی ایجاب میکند تا هر قدمی که شایسته است، در کمترین زمان برداشته شود. حتی در حوزهای مانند پزشکی، به اهمیت دریا توصیههای فراوانی شده، اما اینجا نیز عالم بیعمل بودهایم. فخر انسان ایرانی، محمد بن زکریای رازی، یک هزار سال پیش، در کتاب مهم خود «الحاوی»، سیداسماعیل جرجانی، کمی بعد از او در کتاب خود «الاغراض الطبیه و المباحث العلائیه» و بسیاری از حکیمان و بزرگان علم پزشکی ما، دربارهی اهمیت «آب دریا» و «ماسههای دریایی» و نقش مهم و سازندهی آنها در درمان بیماریها، توصیهها و راه حلهای حکیمانهای آوردهاند که در فرصتی دیگر و بهتر، به آن خواهیم پرداخت.
پربیراه نیست اگر ریشهی همهی این عوامل را در نداشتن هیچگونه شناختی در بسیاری از این حوزهها بدانیم. کسی به یاد نمیآورد که سیاستی درست و مستقل درخصوص فرهنگسازی برای افزایش آگاهی عمومی در این زمینه صورت گرفته باشد. دریاها و سواحل پهناور کشورمان هیچ تریبونی برای اطلاعرسانی و آگاهیبخشی ندارند. رسانهها و اطلاعرسانی درخصوص این موهبت خدادادی را با هر حوزهای که میخواهید، مقایسه کنید. چه میبینید؟ چیزی میبینید؟! اهمیت این نعمت آنقدر برای همگان ناشناخته مانده که تقریبا هیچ قشری علاقهای به سکونت در نواحی ساحلی، بهخصوص سواحل جنوبی، ندارد؛ سواحلی که همانطور که قبلا اشاره شد، هیچچیزی کمتر از برخی شهرهای بندری پرجمعیت جهان ندارند!
* * *
سخنم خیلی به درازا کشید. آمدم که بگویم ماهنامهی «بندر و دریا»، در طول انتشارِ نزدیک به چهلسالهی خود، از هر فرصتی برای آشنایی مردم با فرهنگ دریا و شناساندن وجوه مختلف آن به همگان، استفاده کرده است؛ بهخصوص در دورهی جدید انتشار، که شعار «ماهنامهی دریانوردی و زندگی در بنادر ایران» را سرلوحهی کار خود قرار داده و بیش از گذشته، در این راه گام برداشته و کوشیده است. در این شماره نیز پا را فراتر نهاده و به یُمن ورود به سال ۱۴۰۰ شمسی، تقریبا تمام صفحات نخستین شمارهی سال جدید را به این مهم اختصاص داده است؛ با این امید که علاوه بر توجه به توسعه و رونق اقتصادی در نواحی ساحلی کشور، فرهنگسازی درخصوص دریا و سواحل هم در بین همهی مردم، بهخصوص مسئولان، متولیان امر و دولتمردان، نهادینه شود تا شاهد بهبود این وضعیت در کشور باشیم و باور کنیم که محور اصلی توسعهی اقتصادی ما، دریاست؛ و اگر باز هم شبکهی جئوگرافیک آمریکا، ایران را در صدر زیباترین کشورهای جهان معرفی کرد، بنادر ما هم که پتانسیل بهتصویرکشیدن حجم زیادی از زیبایی را دارند، حضوری جدیتر و چشمگیرتر در آن داشته باشند. |