در خاکستریِ هوا، طاقِ برافراشتهی موزه ایران باستان از ابتدای خیابان سی تیر، آدم را فرا میخواند. گویی آجرهایی هم که آندره گدارِ فرانسوی برای این عمارت تکایوانی انتخاب کرده، مهماننوازند، حتی اگر هوای تهران تا این اندازه گزنده باشد. از صبح، انگاری میان آلودگی هوا، چیزی در حال فروریختن به سروصورت مردمی است که در این شهر راه میروند؛ ذراتِ سرب معلق در هواست این، یا برادههای آهنی که با باد میآیند؟! کسی نمیداند و اگر هم بداند، حالِ جواب دادن ندارد؛ حتی آن نگهبانِ ایستاده در جلوی ورودی موزه ملی ایران، یا آن راهنمایی که سالنها را یکبهیک نشان بازدیدکنندگان نمایشگاه «انسان و دریا؛ مروری بر هزاران سال ارتباط انسان و دریا در ایران» میدهد نیز توان سخنگفتن ندارند؛ آنچه از آسمان صبح باریده در گلوها لانه کرده است. نمایشگاه اما چند روزی است که کارش را آغاز کرده، بیتوجه به ولوله شهر و با مجموعهی منحصر به فردی از داشتههای تاریخی و باستانشناسی مرتبط به دریا و دریانوردی؛ آمده است که نشان دهد ایرانیها، قرنها قبل از طیارهفرستادن به آسمان، آبهای دنیا را مُسخّرِ خود کردهاند.
شکسپیر ما دریاست
در یکی از فیلمهای مشهور هالیوودی که داعیه آخرالزمانی دارد، انسانها، نگران از یخزدن زمین، در کتابخانهای جمع میشوند تا آخرین تکههای چوب و کاغذ را بسوزانند. کوهی از کتابهای جهان مهیا میشود تا در کسری از ثانیه تمام تمدن بشری خاکسترنشینِ اندکی گرما باشد. در این ولوله برای جمعکردن کتابها، پیرمردی از میان قفسهها مجموعهی شکسپیر را بیرون میکشد و میگوید که بگذارید از انسان همین یک کتاب برای موجوداتی که بعدها به این کره خاکی خواهند آمد باقی بماند. راستی، شکسپیر ما چیست؟ آیا با تمدنی به عمق و عمرِ تاریخ، میدانیم سرچشمه گرانبهای زیستمان در فلات ایران را چطور و از کجا باید پیدا کنیم؟ بیاغراق، نمایشگاه «انسان و دریا؛ مروری بر هزاران سال ارتباط انسان و دریا در ایران» تلاشی است برای پاسخ به این سؤال و سؤالات مشابه با آن.
از ابتدای سال 1398، سازمان بنادر و دریانوردی دست به ابتکار تازهای در حوزه پژوهش زده و حالا بخش کوچکی از ماحصل روزها نسخهخوانی، فهرستسازی، جمعآوری آثار تاریخی، دفینهها و حتی کشفِ سبک زندگی ایرانیان باستان در حاشیه سه حوزه دریایی کشور، یعنی خلیج فارس و دریای عمان و دریای خزر، شده است چنین نمایشگاهی. کتاب نمایشگاه اطلاعات اولیه بازدید را در اختیارمان قرار میدهد؛ قرار است در موزه ملی ایران شاهد 160 قلم شیء باستانی باشیم که از سیراف تا شهرسوخته، از اردبیل تا هرمز و از گیلان تا امیرآباد دستچین و روانه پایتخت شدهاند. این مجموعه مُشتی است نمونه خروارها خاطرهای که ایرانیان از بیش از 30 هزار سال پیشینه دوستی با دریا دارند و خودِ این تاریخ، گواه این واقعیت که ایرانیان از دورهی پارینه سنگی دریا را شناختهاند، از آن روزی گرفتهاند، آن را شکافتهاند، آن را کشف کردهاند، داستانهایش را پرداخته و نوشتهاند و با آن زیستهاند.
تاریخ زیر ذرهبین
مسیر راه بازدید مشخص است؛ گالریِ «پیش از تاریخِ» موزه ملی ایران. ما قرار است از مسیر مارپیچی میان دهها شیء تاریخی عبور کنیم که هر کدام پیوندی با دریا دارند و تاریخ ایرانیان. از کنار ویترینهای پرشمار و نورانی عبور کنیم که در دلِ هر کدامشان گنجینهای نهفته است؛ یکی پر از سکههای باستانی عهد شاهان هخامنشی و دیگری پر از آثار و بقایای بهجامانده از کشتی امیرآباد. قرار است سفری به دل تاریخ داشته باشیم، آنجا که بقایای مُهرهای گِلی از شوش و تخت جمشید زیر ذرهبینی قرار گرفتهاند تا ردِ باریک کشتی یا دریایی را به ثبت برسانند، آنجا که تقویمهای دریانوردان آویزان است و بازماندههای تمدنِ سیراف تکیه داده به دیوارهای موزه. یکی از بازدیدکنندگان از راهنمایان موزه میپرسد که این اشیا چطور به اینجا آمدهاند و اصالت آنها چطور تشخیص داده شده است؟ جواب قاطع است؛ تکتک این ظروف و اشیا پیش از انتقال به این مجموعه از سوی کارشناسان خبره بررسی شدهاند. تهیه کتاب نمایشگاه و ارائه آن همزمان با آغاز به کار، خود دلیل دیگری است از جدیتی که در برپایی این محفلِ تخصصی وجود داشته تا ردپای دریا را در تاریخ ایران به نمایش بگذارد.
بچهها مهمترین مهمانِ نمایشگاه
ردپای محوطههای مهم تاریخی و باستانی کشور در نمایشگاه «انسان و دریا» پدیدار است. اشیای حاضر در این نمایشگاه در حقیقت دستچینی از یافتههای باستانی محوطههایی چون آلتپه، شوش، چغامیش، سیراف، دیوار گرگان، هرمز، قشم و... هستند که زنجیرهای از تاریخ دریانوردی ایرانیان را به هر بینندهای نشان میدهند. بااینهمه، اطلاعات ما درباره پیشینه حضور ایرانیان در دریا محدود به یافتههای باستانشناسی داخل کشور نیست.
«بچهها! خاطرتان هست که چند لوح گلی از موزه شیکاگو به کشور بازگردانده شد؟ آنجا هم ایرانیان باستان، دریانوردان تاریخ بودهاند!» این را یکی از راهنمایان نمایشگاه برای اردوی بچهمدرسهایها تعریف میکند. پیش از اینکه کار به این توضیحات تخصصی بکشد، لازم است که راهنما بچهها را کمی با فرایند دیدنِ موزه آشنا کند: «بچهها! همون جا کنار هم واستید تا براتون یه توضیحاتی بدم، بعد شروع میکنیم همگی و منظم میریم بازدید موزه.» حرکت آغاز میشود و آنها در کمال ناباوری، غرق در رویای کشتیها و قایقها و بادبانها و سکهها و سلاحها و ظروف تاریخی، به ویترینها خیره میشوند. سؤالاتشان دنیای غریبِ دریا را غریبتر میکند: «خانوم! با کدوم قایقا میرفتن چین؟»، «خانوم اجازه! این بشقابه چرا گوشهاش سوراخه؟»، «بچهها اینو ببینین، خانوم این کوزهاس یا سفاله؟»
راهنما به یکیک این سؤالات جواب میدهد و میگوید که «شما مهمترین بازدیدکنندگان این نمایشگاه هستید، بچهها. تمام این آثار بهسختی و با مشکلات فراوان اینجا جمع شده تا شما اینها را ببینید و با زندگی گذشتگان خود آشنا شوید. ایرانیها از اولین مردمانی بودند که یاد گرفتند چطور کنار دریا زندگی کنند، چطور قایق بسازند و چطور از دریا ماهیگیری کنند.»
شکوفایی تجارت دریایی
نقش یک ماهی قرمز در وسط ظرفی چینی نظر خیلی از بازدیدکنندگان را به خود جلب کرده است. عنوان این اثر در کنارش درج شده: «بشقاب کوچک چینی رنگارنگ؛ اواخر سده دهم هجری قمری». ظرافت نقش ماهی را نه در این بشقاب و نه در بشقابهای دیگر این نمایشگاه نمیتوان با کلمات توصیف کرد، همچنان که ظرافت گچبریِ بهجامانده از تمدن سیراف را نمیتوان با چند سطر به خواننده توضیح و نشان داد. بخشی از این ظروف، که بهخصوص مربوط به سدههای اخیر هستند، ردپای تجارت دریایی را در بنادر مهم ایران بهخوبی نشان میدهند؛ کالاهایی که از چین، ژاپن، روسیه و دیگر کشورهای شرق به ایران میآمده و آرامآرام به بخش جداییناپذیر از فرهنگ ایرانی بدل شده است؛ مثل سماورهای بهجامانده از کشتی امیرآباد. بخش عمدهای از تلاش سازمان بنادر و دریانوردی در شناساندن پتانسیلهای تاریخ رابطه ایرانیان با دریا،بهخاطر تمرکز بر همین واقعیت است؛ شکوفایی اقتصادی بنادر ایران! اگر مسیرهای تجارت دریایی دوباره هموار شوند، اگر دوباره کشتیهای اقیانوسپیما در سواحل مکران و هرمز و بندر عباس پهلو بگیرند، اگر دوباره ایران و جهان از آستین دریا دست دوستی بهسوی هم دراز کنند، بخشی از ماموریت آموزشِ تاریخ انجام شده و فرهنگِ دریامحور جای خود را چون گذشته در میان مردم باز کرده است.
ویترینهای مخصوص
رابطه ایرانیان با دریا را نمیتوان به خطی ساده و افقی محدود کرد. قصهی این انس، قصه تاریخی از ظرافت و صنعت در کنار کنترل و مدیریت است و نمایشگاه «انسان و دریا» اثبات این ادعا. اگر تا پیش از این مردم کوچه و بازار ارتباط با دریا را محدود به خوردن ماهیِ شب عید میدانستند یا کشتیهایی که نفت میبرند و جنس میآورند، اینجا میتوان در ظرافت ساخت قایقِ سفالی شوش غرق شد که عمری شش هزار و 200ساله دارد و بعد پل زد به مهندسی شاهان هخامنشی در حفر مهمترین کانال دریایی جهان، یعنی کانال سوئز که آثار و اطلاعات موجود از آن، دلِ هر بازدیدکننده نمایشگاه را با خود میبرد. راهنمای موزه توضیح میدهد که در حال حاضر نزدیک به سه هزار اثر تاریخی در حوزه دریا و دریانوردی در موزههای کشور قرار دارند که بخش عمده آنها لوحهای سنگی، ابزار و سکههای منقوش هستند و بعد اضافه میکند که، اگرچه امروز فقط 160 اثر از میان این اشیا برای نمایش به گالری موزه ایران باستان آمدهاند، اما دیدن هر کدامشان میتواند فرهنگ و زندگی مردم ساحلنشین کشور را نشان دهد و همین طور نمادی باشد از رونق تجارت دریایی در سالهای دور.
بعد رو میکند به سمت بازدیدکنندگان و انگشت اشارهاش را میبرد طرفِ ویترینهای موزه و ادامه میدهد که در راهاندازی این نمایشگاه، سازمان بنادر و دریانوردی این ویترینهای ویژه و مخصوص نگهداری از اشیای تاریخی دریایی کشور را طراحی کرده که پس از این نمایشگاه، در اختیار موزههای مختلف کشور قرار خواهند گرفت.
موزه مستقل تاریخ دریانوردی ایرانیان
بازدیدکنندگان برای لحظهای از سِحرِ آنچه که میبینند خلاصی ندارند. با اینکه میتوان چنین نمایشگاهی را «تخصصی» نامید، اما پیوند ایرانیها با دریا و دریانوردی چنان است که دیدن هیچکدام از این دیدنیها تمام نمیشود. روبهروی تابلوی نقاشیِ پیرمرد ماهیگیر همانقدر میتوان ایستاد و به جزئیات خیره شد که روبهروی پیسوزِ سفالیِ سیراف. جزئیات اما نیاز به یک کارشناس تخصصی در امر باستانشناسی دارد تا هر کس به اندازه وسع خود اهمیت و وزنِ آن شیء را بفهمد. نه فقط در ایران که در دنیا، علم باستانشناسیِ زیر آب هنوز تازهاست، بهطوری که در ایران به 30سالگی هم نرسیده است. بااینهمه، دو حوزه تاریخِ دریایی در شمال و جنوب کشور عرصه بزرگی برای فعالیت است که به گفته مسئولان وزارت میراث فرهنگی، بدون کمک و یاریِ سازمان بنادر و دریانوردی سنگلاخ میشود راهش. شاید به همین خاطر است که محمدحسین طالبیان، معاون این وزارتخانه، در آیین گشایش همین نمایشگاه، گفته بود: «با توجه به وجود حدود ۳۰ هزار سال سایت تاریخی در حوزه خلیج فارس، دریای عمان و دریای خزر، نیاز به ایجاد یک موزه دریانوردی و تاریخ آن در کشور بهوضوح احساس میشود.» بازدیدکنندگان موزه ملی ایران هم میتوانند گواه این ادعا باشند که موزهای با گنجایش 30 هزار اثر تاریخی این قابلیت را دارد که برگهای بیشتری از تاریخ دریانوردی ایرانیان را در خود بهیادگار بگذارد یا برای نمایش بچیند. قولِ محمد راستاد، مدیرعامل سازمان بنادر و دریانوردی، در تداوم همکاریها با وزارتخانه میراث فرهنگی را میتوان چشمه امیدی در این مسیر دانست، حالا آنطور که رئیس کل موزه ملی ایران گفته، «اولین قدم جدی موزه ما در کشور در معرفی میراث دریا برداشته شده» و وقت آن است که با تشکیل کارگروهی که در آن وزارت میراث فرهنگی باشد و سازمان بنادر و دریانوردی و پژوهشگاه ملی اقیانوسشناسی و علوم جوی و البته پژوهشگاه میراثفرهنگی، قدمهای بعدی یکبهیک برداشته شود، بهخصوص که مدیرعامل سازمان بنادر و دریانوردی از آمادگی این سازمان برای تاسیس موزه مستقل تاریخ دریانوردی ایرانیان خبر داده است.
قایقرانی در تهران
هنوز تا انتهای نمایشگاه «انسان و دریا» راه و فرصت هست. نمایشگاه قرار است تا 25 بهمن در همان مکان به کار خود ادامه دهد و فرصت بینظیر دیدنِ گنجینه دریایی و دریانوردی ایرانیان را در پایتخت در اختیار علاقهمندان قرار دهد. اما باید مراقب بود؛ آدمی که داخل این تونلِ تاریخ میشود با آدمی که از آن بیرون میآید یکی نیست. شاید در هوای گرفته و برفی تهران، بوی دریا و شرجی به مشامش بخورد، شاید بایستد و به آسمان نگاه کند و در حالی که از خود میپرسد «چرا؟»، ناگهان جلوی پایش، قایقی کوچک از خیابان سیتیر بیاید و لنگر بیندازد و بگوید «شما کجا میری؟» و شما بگویید «آزادی»، یا مثلا بگویید «صادقیه» یا شاید هم «پیروزی» و او به کرانه آبها نگاه کند، قطبنما دربیاورد و جهت را مشخص کند و بعد شما را سوار قایقش کند و راهی شوید. حتی اگر این رویا نباشد، در بندر تهران، به خانه که برسید، پاچههایتان از آبِ کفِ قایق خیس است و آستینهایتان... آه، آستینهایتان. |