با خروج آمریکا از برجام در 18 اردیبهشت امسال، دور تازهای از تحریمها علیه دولت ایران آغاز شد. این تحریمها در دو بازه زمانی 90 و 180 روزه اعمال شدند و 13 آبان امسال شاهد تکمیلشدن تحریمهایی بودیم که دولت آمریکا بر ایران اعمال کرده است. تحریمهای جدید چند ویژگی دارند که آنها را تا حدی از تحریمهایی که در گذشته شاهد آن بودیم، متفاوت میکند. این بار آمریکا به تنهایی دست به تحریم ایران زده و نهادهای بینالمللی و اتحادیه اروپا، با دولت ترامپ در این زمینه همراه نیستند. از طرف دیگر و به رغم اینکه ترامپ اعلام کرده به دنبال اعمال سختترین تحریمها علیه ایران است، چند کشور در تجارت با ایران معافیت گرفته و بندر مهم چابهار از شمول تحریمها خارج شده است. سئوال اساسی این است که تحریم یکجانبه ایران تا چه حد میتواند موثر باشد و تفاوتهایی که این دور از تحریمها با دورههای قبل دارد، چه کمکی به ایران برای بیاثر کردن آنها میکند؟
یکی از بخشهایی که هدف مستقیم تحریمهای آمریکا قرار گرفته، دریانوردی و کشتیرانی ایران است. تحریم نفتکشهای ایرانی و جلوگیری از صادرات نفت، امید اصلی ترامپ برای تاثیرگذار کردن تحریمهاست. پیش از این و در دور قبلی تحریمها نیز شاهد چنین محدودیتهایی بودیم و ایران به روشهای مختلفی از جمله حمل نفت با نفتکشهایی با پرچم دیگر کشورها، توانست مقادیر قابل توجهی نفت صادر کند. این بار تمرکز بر روی پاسپورتهاست و این روش جدید شاید حوزه دریانوردی ایران و حقوق دریانوردان ایرانی را به مخاطره بیندازد. نعمت احمدی، حقوقدان، در گفتوگوی مفصلی که با «بندر و دریا» داشته، ابعاد حقوقی تحریمهای اعمالشده بر ایران را بررسی میکند. به گفته او، از آنجا که ما با تحریمهای یکجانبهای روبهرو هستیم، روی کاغذ مشکلی برای تردد و لنگر انداختن کشتیهای ایرانی از جمله نفتکشهای کشورمان وجود ندارد، به شرط اینکه تقاضایی برای محصولات ایرانی وجود داشته باشد. احمدی توضیح میدهد که این بار روی سخن آمریکا بیش از آنکه با ایران باشد، با دولتها و شرکتهایی است که با ایران به مراوده میپردازند. جریمههای در نظر گرفتهشده، در واقع عاملی بازدارنده برای تجارت با ایران محسوب میشوند و این به پیچیدگی تحریمهای جدید میافزاید.
به دنبال خروج یکجانبه آمریکا از برجام، شاهد اعمال دور تازهای از تحریمها علیه دولت ایران هستیم. دونالد ترامپ مدعی است که این تحریمها سختتر و فراگیرتر از تحریمهای گذشته هستند. با وجود اینها، دیگر کشورها با ترامپ در تحریم ایران همراه نیستند. تحریمهای تازه از لحاظ قانونی چه محدودیتهایی برای ایران در حوزه بینالملل به وجود میآورد؟
ما باید به این نکته توجه داشته باشیم که تحریمهای جدیدی که با خروج آمریکا از برجام بر ایران اعمال شده، تحریمهایی جهانی نیستند که از قوانین و قطعنامههای بینالمللی مایه گرفته باشند و دور زدن و نقض آنها قانونشکنی در حوزه بینالمللی به حساب نمیآید. تحریمهای تازه، تحریمهای یک کشور علیه کشوری دیگر است و اساسا با کل قواعد بینالمللی در تضاد قرار میگیرد. بر اساس قواعد بینالملل، بدون آنکه جامعه جهانی موافق باشد، یک کشور نمیتواند امکانات خود را علیه کشوری دیگر به کار گیرد و اگر آمریکا دست به چنین کاری میزند، در واقع نوعی قلدری و زورگویی است. تحریمهایی که ما در گذشته داشتیم، بر اساس قطعنامههای سازمان ملل بود و لازمالاجرا. در دور قبل، سه نوع تحریم داشتیم. اول تحریم آمریکا بود که خود به سه بخش تقسیم میشود. یک نوع از تحریمهایی که آمریکا علیه کشورها اعمال میکند، با فرمان رئیسجمهور صورت میگیرد. در آمریکا رئیسجمهور قدرت ویژهای دارد و در مواردی بدون رجوع به کنگره میتواند تحریمهایی را علیه کشورهای دیگر اعمال کند. اگر دو سومِ نمایندگان کنگره مخالف تحریمهای اعمالشده باشند، میتوانند آن را بیاثر کنند. آمریکا جز این تحریم که نامش فرمان اجراییِ رئیسجمهور است، انواع دیگری از تحریم نیز دارد که مربوط به کنگره و مجلس سناست.
در دور جدید تحریمها، شاهد اقدامی از طرف ترامپ بودیم که مشابه آن در 40 سال اخیر تنها یکبار و در زمان کارتر اتفاق افتاده بود. کارتر بعد از گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا در ایران، فرمان اجرایی صادر و ایران را تحریم کرد. با حصول برجام، این توافق حاصل شد که تحریمهای اعمالی از جانب آمریکا متوقف شود و رئیسجمهور هر چند ماه یکبار نسبت به تعلیق یا عدم تعلیق تحریمها تصمیم بگیرد. در واقع رئیسجمهور آمریکا، در موعد تصمیمگیری برای ادامه تعلیق تحریمها، از نهادهای تعبیهشده در برجام، مانند شورای امنیت استعلام گرفته و در اینباره عمل میکرد. این نوع از تحریمها، تحریمهایی بود که هر سه بحش تصمیمگیرنده درباره تحریم در آمریکا در مورد آن اتفاق نظر داشتند. یعنی تحریمها از جانب رئیسجمهور، کنگره و سنا اعمال میشد. ترامپ مانند کارتر با فرمان اجراییِ رئیسجمهور، ایران را تحریم کرده است و البته تاکنون شاهد مخالفت دو سومِ اعضای کنگره برای لغو این تحریمها نبودهایم.
اکنون بیش از شش ماه از آغاز دور تازه تحریمهای آمریکا میگذرد. غیر از تحریمهای آمریکا که سالهاست با آن دست و پنجه نرم میکنیم، در دور قبلی تحریمها شاهد تحریمهای اتحادیه اروپا نیز بودیم، و بالاخره در این زمان، تحریمهایی که از جانب نهادهای بینالمللی اعمال میشود نیز وجود داشت. در این زمان شش قطعنامه علیه ایران تصویب شد که این وضعیت بسیار خطرناک بود. بعدها ما توانستیم قطعنامههای سازمان ملل و تحریمهای اروپا را بیاثر کنیم. ترامپ با خروج یکجانبه خود از برجام، عملا تحریمهای آمریکا علیه ایران را برگرداند و تفاوت مهم دور تازه تحریمها با تحریمهایی که قبلا داشتیم این است که ما نه از طرف سه تحریمکنندهای که قبلا ایران را تحریم کرده بودند، بلکه فقط و فقط از طرف آمریکا تحریم شدهایم.
آنطور که از حرفهای شما برداشت میشود، اکنون شاهد تحریمهایی هستیم که نقض آنها قانونشکنی در حوزه بینالملل به حساب نمیآید. با وجود این، در مدت زمانی که از خروج آمریکا از برجام میگذرد، شاهد فشار ویژه دولت ترامپ بر دولتها و شرکتهای مختلف برای قطع رابطه با ایران بودهایم و در مواردی این فشارها به عدم همکاری برخی شرکتها با ایران منجر شده است. روی کاغذ، ما سه تحریمکننده گذشته را به یک تحریمکننده تبدیل کردهایم. این تحریم یکجانبه چقدر میتواند بر اقتصاد ایران در حوزههای مختلف، اعم از تجارت دریایی و حملونقل نفت تاثیر بگذارد؟
برای اینکه تاثیر تحریمهای تازه آمریکا علیه ایران را بدانیم، باید به این نکته ظریف توجه داشته باشیم که در این دور از تحریمها، این کشور به صورت غیر مستقیم با ما تقابل دارد. در واقع، شکل مشخص سیاست تازه این است که دولت آمریکا مستقیما با ایران کاری ندارد بلکه روی سخنش با دولتها و شرکتهای مختلف است و میگوید نباید با ایران مراودهای داشته باشند. آمریکا میگوید هر دولت و شرکتی که در حوزههای مشخصشده، اعم از نفت، کشتیرانی و... با ایران مراوده داشته باشد، مشمول جریمهها و بایکوت آمریکا میشود. دو امکانی که آمریکا برای اجرای چنین سیاستی دارد و میتواند محدودیتهای اعمالی از جانب این دولت را تاثیرگذار کند، یکی سیطره دلار بر اقتصاد جهانی و دیگر سهمی است که آمریکا در شرکتهای مهمی چون توتال دارد.
پایه و اساس 60 درصد از ذخایر ارزی دنیا، دلار و در بسیاری موارد پشتوانه اقتصاد دولتها، حتی دولتهای اروپایی، دلار است. تاثیرگذاری این ارز آنقدر زیاد است که باید دلار را ترازوی اقتصاد جهانی دانست. آمریکا با آگاهی از این موضوع که دلار نقش مهمی در اقتصاد جهانی دارد، یک قاعده ساده را به کار برده و عنوان کرده است هر شرکتی که با ایران مراوده کند، من با آن مراوده نمیکنم و آن شرکت مشمول جریمههای دولت آمریکا میشود. نهادهای مالی در سراسر دنیا با دلار معامله میکنند و هر چند هر کشور واحد پول خود را دارد، اما باید معاملات در سطح جهانی را بر پایه دلار انجام دهد. این یک امکان مهم به آمریکا برای اعمال فشار میدهد.
امکان دیگری که آمریکا برای تاثیرگذاری تحریمهای اعمالی دارد، این است که آمریکاییها در همه شرکتهای بزرگ سهم دارند. برای مثال 25 درصد از سهام توتال از آن آمریکاست. این سیطره نهتنها در مورد شرکتهای نفتی که در مورد بانکها، بیمهها و بسیاری از نهادهای تاثیرگذار دیگر نیز وجود دارد و این کارِ آمریکا را برای تحمیل اراده خود راحت میکند. در واقع، آمریکا زمانی که نتواند یک شرکت خارجی را مجاب به قطع همکاری با ایران کند، از حربه سهامی که در آن شرکت دارد استفاده میکند و اجازه نمیدهد آن شرکت مراودهای با ایران داشته باشد. هرچند آمریکا خودش را عملا از قواعد بینالمللی جدا میکند، اما سیطره دلار به او امکان میدهد برخی فشارها را بر کشورهای دیگر اعمال کند.
آمریکا در ماههای اخیر فشار زیادی بر خریداران نفت ایران وارد کرده است. در دور قبلی تحریمها نیز شاهد تحریم نفتی بودیم و در این زمان، بعضا کشور ما با استفاده از نفتکشهایی با پرچم دیگر کشورها تردد میکرد. هرچند حالا بر اساس قواعد بینالمللی ما میتوانیم نفتمان را بفروشیم اما بر اساس همان سیطرهای که اشاره کردید، شاید نیاز به دور زدن تحریمها باشد، حال آنکه قوانین جدید در حوزه دریانوردی، نه بر پرچم که بر پاسپورت دریانوردان تاکید دارد. فرصتهای ما چیست و قواعد تازه چه تهدیدهایی برای ما دارند؟
باید توجه داشته باشیم که در دهههای اخیر، اعمال تحریم علیه دولت ایران همانطور که کشور ما را به فکر راههای فرار انداخته، آمریکا را نیز به فکر بستن مفرهای دورزدن تحریم واداشته است. نتیجه این است که در دوره تازه تحریمها، با تحریمهای هوشمندی مواجه هستیم که این نکته را میتوان در افزایش تعداد افراد حقیقی و حقوقی تحریمشده دید. واقعیت این است که ما در شرایطی قرار گرفتهایم که از طرفی دایره تنگتر شده و از طرف دیگر در آمریکا کسی در راس قدرت است که به قواعد بینالمللی احترام نمیگذارد. ترامپ به معاهدههایی که خود آمریکا در آن شرکت کرده بود، پشت پا میزند و نمیتوان با زبان قانون با او حرف زد. برای مثال، سفر اخیر ترامپ به عراق را در نظر بگیرید. او بدون اطلاعدادن به کشوری که قصد سفر به آن را دارد، به آنجا رفته و هواپیمایش در یک پایگاه نظامی آمریکایی فرود آمده و تازه بعد از آن، مقامات عراقی متوجه این سفر شدهاند. این زبان ترامپ است. با همهی اینها میتوان گفت بر اساس قواعد بینالمللی، محدودیتی برای ایران به وجود نیامده اما ترامپ خود را مقید به رعایت قواعد بینالمللی نمیداند.
فشار بر دریانوردی و تجارت دریایی چه تاثیری بر این حوزه دارد و چگونه میتوان از حقوق دریانوردان ایران دفاع کرد؟
بحث عمده بر سر تجارت دریایی است. ما در حوزههایی مانند صید و تردد دریایی مشکلی نداریم، یعنی اینطور نیست که مثلا یک دریانورد ایرانی نتواند در آبهای آزاد تردد کند. تحریمها به واسطه اینکه ما خریداران و فروشندگان مناسبی نمییابیم، ممکن است تجارت دریایی ایران را با مشکلات عمدهای مواجه کنند. باید تلاش کرد با تنشزدایی فرصتهای تازهای برای اقتصاد کشور خلق کرد که این فرصتهای تازه قطعا حوزه دریانوردی ایران را با توجه به داشتن سواحل زیاد و اتصال به آبهای آزاد، تحت تاثیر قرار میدهند. باید تاکید کنم که تحریمهای تازه به این صورت نیستند که محدودیتها و ممنوعیتهای مستقیمی را علیه ایران اعمال کنند و به این صورت، موجب تغییراتی در قوانین بینالمللی، از جمله تردد در آبهای آزاد شوند. ما با نوع تازهای از تحریمها مواجه هستیم که شاید اندکی پیچیدهتر از تحریمهایی باشند که در گذشته شاهد آن بودیم.
همانطور که عنوان کردید، آمریکا در دور تازه تحریمها تلاش ویژهای برای اعمال هوشمندانه تحریمها و هدفگرفتن کانالهای فرار داشته است. با وجود این، ما شاهد هستیم که بندر چابهار از تحریمها معاف شده است. چطور میتوان از این فرصت استفاده کرد؟
باید توجه داشت که وقتی میگوییم بندر چابهار از تحریمها معاف شده، این معافیت برای ایران نیست، بلکه کشورهای دیگر و بهویژه افغانستان، هند و پاکستان مشمول نوعی معافیت شدهاند. چابهار کریدور مهمی است و معافیت ایجادشده مثل همان معافیتی است که آمریکا به 9 کشور برای خرید نفت ایران داده است. حال سئوالی که پیش میآید این است که چگونه میتوان از این معافیت استفاده کرد. کشتیها در آبهای بینالمللی با GPS آنلاین تردد میکنند. GPS از طرفی امکان این را میدهد که مکان دقیق تردد کشتیها مشخص شده و در صورت بروز حادثه به آنها کمک شود، و از طرف دیگر محل توقف کشتیها را مشخص میکند. بر این اساس، آن کشتی ایرانی که از چابهار بارگیری میکند و یا قرار است در چابهار تخلیه بار داشته باشد، کاملا در دیدرس است، مگر اینکه بخواهد با GPS آفلاین تردد کند که این خود نوعی ریسک است و در صورت بروز حادثه نمیتوان انتظار کمکرسانی داشت و دولتها نیز مسئولیتی در اینباره نمیپذیرند. در واقع، این نوع تردد خود نقض قواعد بینالمللی است.
موضوع دیگر، اعتراض ایران و دستور موقت دادگاه جهانی لاهه است که از آمریکا میخواهد تحریمهای اعمالی را متوقف کند. با توجه به اینکه در بخشی از این دستور، مستقیما به تردد آزاد کشتیهای ایرانی در آبهای جهانی اشاره میشود، چقدر میتوان به رای این نهاد بینالمللی امیدوار بود؟
با توجه به مباحث ذکرشده درباره سیطره دلار و تحریم آمریکا که به گونهای تحریم غیر مستقیم به حساب میآید، باید اشاره داشت که آرای نهادهای بینالمللی بیشتر یک توفیق حقوقی است و جنبه مثبت روانی دارد، اما عملا به نوعی توصیه شبیه است و در بسیاری از موارد لازمالاجرا نیست. دادگاه لاهه دستور توقف تحریمها را داده است اما باید دید تا چه حد چنین دستوری اجرا میشود. باید توجه داشت که نهادهای بینالمللی مانند لاهه، مربوط به دوران پس از جنگ جهانی دوم و عمدتا نهادهایی برای تداوم صلح در زمان جنگ سرد بودهاند. در واقع، نهادهای مذکور در زمان صفآرایی پیمان ناتو و ورشو کارکرد داشتند اما با انحلال شوروی و تمامشدن جنگ سرد، از قدرت آنها کاسته شد. ما اکنون شاهد سر برآوردن قدرتهای جدید و تغییر صفآراییها هستیم. پیمان ورشویی وجود ندارد و در عوض، ناتو، آمریکا و اتحادیه اروپا هستند که توازن قدرت را تغییر دادهاند.
شما در ابتدای این گفتوگو اشاره داشتید به اینکه دور تازه تحریمها تفاوت عمدهای با تحریمهای قبلی دارد. این بار آمریکا در تحریم ایران تنهاست. آیا به این صورت میتوان گفت که تحریمهای اعمالشده تاثیر چندانی بر اقتصاد ایران ندارند؟
تحلیل واقعی و درست از تاثیر تحریمها، مستلزم این است که تحریمهای تازه چه امکاناتی را از کشور ما میگیرند. سیطره دلار میتواند تاثیر چنین تحریمهایی را افزایش دهد. با وجود این، ظاهرا امروز ما نسبت به قبل متحدان بیشتری داریم. همواره در دهههای اخیر به روسیه و چین بهعنوان متحدان ایران اشاره شده است. بهنظر نمیتوان چندان امیدوار بود که تنها با اتکا به این دو کشور بتوان از وضعیت کنونی عبور کرد. میدانیم که ایران برای چین بازار اجناسی است که عمدتا بنجل و درجه چندم شناخته میشوند. چین و حتی روسیه به بازار ایران نگاه دارند اما نه اینکه بخواهند بازارهای خود را به خطر بیندازند. از طرف دیگر، ما ظاهرا متحد جدیدی هم داریم. اتحادیه اروپا این بار با آمریکا همسو نشده و بهنظر میرسد بیش از هر چیز آن تحقیری که ترامپ نسبت به اروپاییان اعمال میکند، آنها را به خشم آورده و باعث شده ساز مخالف بزنند. ما در سالهای اخیر، بارها شاهد اظهارات و توئیتهای تحقیرآمیز ترامپ درباره سران کشورهای اروپایی بودهایم. از مکرون گرفته تا مرکل و دیگران، همه هدف این تحقیر بودهاند و این رفتار، آنها را به خشم میآورد. باید دانست که اتحادیه اروپا سالهاست که به دنبال پایاندادن سیطره دلار بر اقتصاد جهانی است و هر بار از فرصتهایی برای این کار استفاده میکند. از زمان بیل کلینتون که شاهد اعمال تحریمهایی علیه کوبا بودیم، اتحادیه اروپا به دنبال پیدا کردن راهی برای مقابله با این یکجانبهگرایی بوده است. حالا موضوع خروج آمریکا از برجام به وجود آمده و آنها دم از این میزنند که به دنبال ایجاد یک کانال انتقال پول به ایران هستند؛ اتفاقی که البته هنوز رخ نداده و بهنظر میرسد این همان سیطره دلار است که تا حالا باعث ناکامی این طرح شده است.
بهنظر میرسد که شرکتهای بزرگ اروپایی، از ترس جریمههای آمریکا، مایل به مراوده با ایران نیستند. اتحادیه اروپا خودش به این واقعیت اذعان دارد و عنوان کرده که به دنبال حمایت از شرکتهای متوسط و کوچک برای مراوده با ایران است. این راهکار چقدر برای ایران
مفید است؟
حمایت از شرکتهای کوچک و متوسط برای مراوده با ایران مفید است و همین حالا هم میبینیم که عمدتا همین شرکتها هستند که عمده مایحتاج وارداتی را تامین میکنند اما باید دانست که تحریمهای آمریکا به صورتی است که هر شرکتی که با آمریکا مراوده دارد، در صورت مراوده با ایران مشمول جریمه میشود و شرکتهایی که اکنون با ایران مراوده میکنند، یعنی که با آمریکا مراوده ندارند. آنها از بخش مهمی از اقتصاد که در سیطره دلار قرار دارد بیرون هستند، بنابراین توان چندانی ندارند و شاید محصولاتشان آنقدرها باکیفیت نباشد. ما باید به دنبال راهکارهایی برای مراوده با شرکتهای بزرگ باشیم.