روزهایی درگذرند که در هر کدامشان، گروهی از خارجیها از ایران میروند؛ دانشجوهایی که سه برابر شدن بهای دلار شهریهشان را سهبرابر کرده، کارگرهایی که سه برابر شدن بهای دلار، ارزش مزدشان را یکسوم کرده و البته، بنگاههای بزرگی که سه برابر شدن بهای دلار میتوانست به سودشان باشد، ولی از هول باختن مشتریهای بزرگتر غربی در دوران تحریمهای جدید، با عجله دفتر را میبندند و دستک را جمع میکنند تا مبادا اسیر خشمِ خصمِ ایران شوند؛ بنگاههایی چون شرکت کشتیرانی مولر ـ مرسک که بزرگترین مجموعه کشتیرانی جهان است. در همین روزهایی که اغلب خارجیها دارند از ایران میروند، یک خارجی به ایران میآید. یک خارجی مهم که دبیرکل یک سازمان عالی بینالمللی است؛ آقای «کیتاک لیم»، دبیرکل سازمان بینالمللی دریانوردی یا همان آیمو.
برنامهی این سفر البته از پارسال و پیش از برهم خوردن بساط آرامش دیپلماتیک ایران ریخته شده بود و ربطی به احوال این روزها ندارد. ولی از قضا، همینکه دبیرکل کنونی همچون دبیرکل پیشین، تحت تاثیر فضای غالب و به هزار و یک بهانه از این سفر تن نزده، این سفر را مهم میکند؛ چون ممکن است معنایش برای ما این باشد که هنوز روزنهای از امید به روی نوری از جایی گشوده است. شاید اصلا اگر احوال امروز چنین نبود، این سفر قدری بیشتر از سفرهای مدیران ارشد سازمانهای بینالمللی دیگر نمیداشت و قصهاش به چند دیدار و تاکید بر اهمیت چند موضوع و استقبال از همکاریهای بیشتر در آینده خلاصه میشد. ولی وقتی چرخ چرخیده و احوال دیگر شده، اما او از تصمیمش برنگشته، یعنی احتمالا در نظر سازمان بینالمللی دریانوردی چیزی عوض نشده و دریا هنوز خاور است؛ پس دیگران هم میتوانند به ایران بیایند. این، البته که پیامی مهم است.
آیمو کجاست؟
آیمو سالهاست میکوشد کشورهای عضوش استانداردهای یکسان و یکدستی را برای ایمنی و امنیت دریانوردی، تسهیل ترافیک دریایی، حفظ محیطزیست دریا و چون اینها، داشته باشند و همگی اجرایش کنند. از همان 60 سال پیش، صلاحیت تصمیم گرفتن و اقدام کردن در باب همهی مسائل اداری و حقوقی مربوط به دریانوردی، به آیمو واگذار شده است. ایران یکی از نخستین کشورهایی بود که به آن پیوست؛ در همان آغاز کار رسمی و در سال 1958 میلادی که میشود 1337 شمسی. این در صف نخست بودن البته بعدها هرگز به کار ایران نیامده است؛ مثلا؛ ایران هرگز نتوانسته به شورای آیمو برسد.
شورای آیمو بازوی اجرایی این سازمان و البته ناظر بر فعالیتهای آن است. افزون بر این، در دو سال فاصلهی میان برگزاری مجمعهای عمومی، همهی وظیفههای آن هم بر گردهی شوراست؛ جز دادن توصیهنامه به دولتها در زمینه ایمنی دریایی و جلوگیری از آلودگی دریایی.
شورای آیمو 40 عضو دارد، در سه گروه: 10 عضو در گروه A که کشورهاییاند با بیشترین سهم از تجارت دریایی، 10 عضو در گروه B که کشورهاییاند با بزرگترین ناوگان و 20 کشور در گروه C که منافع پررنگی در تجارت دریایی دارند و نقش ناظر و حافظ منافع دارند. ایران آخرین بار در سال 1394 کوشید وارد شورای آیمو شود و نامزد عضویت در گروه C شد. ولی هرچند توانست سقف رای سنتیاش را که 70 رای بود بشکند و 82 رای بگیرد، از یافتن راهی به شورا باز ماند. آن زمان، حسین عباسنژاد، مدیرکل وقت سازمانهای تخصصی بینالمللی سازمان دریانوردی، درباره سبب ناکامی ایران در آن انتخابات گفته بود که «عضویت در شورای آیمو تابعی از شرایط سیاسی منطقهای و بینالمللی است و تنها 30 تا 40 درصد به مسائل تکنیکال و فنی وابسته است.» حجت سخن او نتیجهی انتخابات سال 1396 شورای آیموست. امارات که در 10 سال گذشته دو بار کوشیده بود به گروه C برسد و هر دو بار ناکام مانده بود، این بار نامزد عضویت در گروه B شد و با 115 رای و با پیشی گرفتن از آرژانتین و بنگلادشی که چند دوره پیاپی، بیرقیب عضو گروه B بودند، به شورا رفت. امارات در آیمو حتی نمایندگی ثابت هم ندارد و به اتکای رایزنی مستقیم دولتش با دولتهای دیگر رای گرفت و بس.
ایران در دوره انتخابات سال 1394 شورای آیمو در انگلیس حتی سفیر هم نداشت. ولی حالا گویا شرایط، دیگر شده است. آقای لیم یک سال پس از شکست ایران در آن انتخابات شورا، هنگامیکه رونوشت اعتبارنامهی حمید بعیدینژاد را که پس از پنج سال تعطیلی سفارتخانه ایران در بریتانیا، به سفیری رفته بود، گفت: «در چند سال گذشته به دلیل پارهای از مشکلات همکاریهای تهران با این سازمان کاهش یافت، اما از سال جاری و با توافق هستهای و لغو تحریمهای بینالمللی این همکاریها دوباره به نحو مطلوبی افزایشیافته است.»
ایران تنها نیست
آقای لیم برای نخستین بار است که به ایران سفر میکند، ولی نخستین دبیرکل آیمو نیست که به ایران میآید. افتیمیوس میتروپولوس یونانی در سال 1388 به ایران آمد، به دیدن حمید بهبانی، وزیر وقت راه و شهرسازی رفت، کوششهای ایران را برای حفظ محیطزیست دریایی سپاس گفت و بر ضرورت ادامهی آن تاکید کرد و از افزایش همکاریها با ایران در آینده استقبال کرد. سری به برج میلاد و بعد به بندر انزلی زد و رفت؛ سفری احتمالا تخصصی، بیاهمیتِ چندان سیاسی و دیپلماتیک.
سفر آقای لیم هم میتوانست همینطور باشد، اگر رئیسجمهوری آمریکا در اردیبهشتماه از برجام بیرون نمیرفت و از نیمهی مردادماه فعالیت بیمهای، بندرگاهی، کشتیرانی و صنایع کشتیسازی ایران را تحریم نمیکرد.
او با وجود اجرا شدن دور جدید تحریمهای آمریکا به ایران میآید؛ کاری که سلفش نکرد. کوجی سیکیمیزوی ژاپنی به ایران نیامد. او پیش از آقای لیم و پس از آقای میتروپولوس دبیرکل این نهاد بینالمللی بود که زیرمجموعهای از سازمان ملل است. آقای سیکیمیزو در دورهی چهار سالهی دبیرکلیاش که همزمان بود با دوران پیشین تحریمهای بینالمللی علیه ایران و روزگاری که نهاد دیگر زیرمجموعهی سازمان ملل که شورای امنیت آن باشد، پیاپی علیه ایران قطعنامه مینوشت، دعوت ایران را رد کرد، عذر خواست و از سفر به ایران تن زد. دوران دبیرکلی او بر آیمو از همان سالی آغاز شد که سفارت ایران در لندن تعطیل شد و چون بنابر قاعده، سفیر هر کشوری در انگلیس سفیر و نمایندهی دائم آن کشور در مقر آیموست، معنای تعطیلی سفارت ایران این بود که کشورمان در آن سالها نمایندهی دائمی در آیمو نداشت و همین، رایزنی را، در شرایط دشوار تحریم و نزاع دیپلماتیک، دشوارتر هم میکرد. آن زمان تحریمها هم چون امروز، تنها از جانب آمریکا نبودند و علاوه بر اتحادیهی اروپا، شورای امنیت سازمان ملل هم با قطعنامههایش رویاروی ایران ایستاده بود و همین، دیواری نیمه چیده بود میان ایران و آیمو. ایران آن روزها در جلسات شرکت میکرد، در بحثهای فنی و کارشناسی دخیل بود، اما آخر کار، دستش خالی میماند.
آیمو آن روزها خیال به دردسر افتادن نداشت. قانون مربوط به سازمان بینالمللی دریانوردی، مصوب سال 1948، تاکید میکند که کشورها باید از اقدامات و رفتارهای تبعیضآمیز که بر کشتیرانی تجاری کشورها اثر میگذارد، بپرهیزند و ارائه خدمات را به کشورهای دیگر محدود نکنند. ولی وقتی ایران با استناد به همین، بندرهای رو به تعطیلیاش را نشان میداد و از تحریمها شکایت میکرد، آیمو شانه بالا میانداخت و چنگ به اصل «فنی و تخصصی» بودنش میزد و پاسخ میگفت که: «فقط درباره قوانین و مقررات دریانوردی تصمیم میگیریم و داخل مسائل مربوط به سازمان ملل نمیشویم.»
چنانکه علیاکبر مرزبان، مدیرکل امور دریانوردان و سازمانهای تخصصی بینالمللی سازمان بنادر و دریانوردی، گفته: «با وجود تاکید کنوانسیون بر خودداری از رفتارهای تبعیضآمیز کشورها، در مواجه با بحرانهای سیاسی، توجهی به این کنوانسیون نمیشود. ما در زمان تحریم بارها اعلام کردیم که اقدامات ضدایمنی دریانوردی علیه صنعت کشتیرانی کشور ما با روح قانون و کنوانسیون تاسیس سازمان بینالمللی دریانوردی مخالف است. ولی اعتراضها راه به جایی نبرد و تنها اقدامی که آن زمان برای ما شد این بود که اعتراضها و بیانیههای ایران در کمیتهها ثبت شد.»
اما حالا و در دورانی که ایالاتمتحده علیه ایران گروه اقدام برپا کرده و به قول عباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجه، «کشور به کشور، کمپانی به کمپانی و حتی فردبهفرد میروند تا تحریمها علیه ایران را عملی کنند»، آیمو تصویب کرده که سه سال بعد، اجلاس جهانیاش را در ایران برپا کند و دبیرکل آیمو هم پای قرارش مانده و به ایران آمده و همین، فرصتی ارزشمند به دست میدهد.
محمد راستاد، مدیرعامل سازمان بنادر و دریانوردی، در آخرین روز تیرماه امسال، تاکید کرده بود که «اقدامات مغایر با کنوانسیونهای بینالمللی دریایی، فعالیتهای ایران را در حوزه بندری و دریایی تهدید میکند» و گفته بود: «در برهه زمانی کنونی که به واسطه تحریمهای تحمیلی از سوی آمریکا با محدودیتهایی مواجه شده و یا مواجه خواهیم شد، باید از حضور دبیرکل IMO به نحو مطلوب بهره ببریم. با آشنا کردن دبیرکل IMO با نقش تاثیرگذار کشورمان در فعالیتهای دریایی منطقه، میتوانیم شرایط را با توجه به وجود قوانین و مقررات به نفع خود رقم بزنیم.» او این را هم افزوده بود که ممکن است در طول مراسم روز جهانی دریانوری، براساس قوانین و مقررات کنوانسیونهای بینالمللی بیانیههایی در ارتباط با مسائلی که فعالیتهای دریایی و بندری کشور را محدود میکند، صادر شود.
آیمو چنانکه پیشتر هم نشان داده، نمیتواند و اختیارش را هم ندارد که در عمل، مانع از آسیب دیدن منافع اعضایش شود و مثلا نمیتواند تحریمی را لغو کند، یا شرکتهای بیمهای طرف قرارداد کمپانیهای بزرگ آمریکایی را راضی به بیمه کردن محمولههای نفتی ایران کند و بنگاههای بازرگانی را وادارد که با ایران و بنادرش راه بیایند. با این همه سفر آقای دبیرکل به سبب اثر نمادینش و بازتاب رسانهایش مهم است و ارزشمند؛ چون میتواند تا حدی فضایی را که رقیبان ایران میکوشند علیهاش بسازند، برهم بزند و نشان دهد که ایران، این بار تنها نیست.|